طلوع نزدیک است اگر بخواهیم …
ظهور تو زیباتر از ظهور همهی زیباییهاست؛
چشم به راه زیباترین بهاریم
خدایا انتظار چقدر دیر میگذرد
با صد نگاه خسته، صدا میزنیم تو را
بیایید همه منتظر آمدنش شویم
::
::
سخن دل …
سکوت بغض های گره خورده اشکهای نم نم بارانیست که بی صدا می بارد
سکوت فریادهای درهم تنیده شده دلشکست گیست
سکوت آرامشی درپس طوفان ناملایم، روزگار زمستانیست
سکوت نگاهی حاکی از حسرتهاست که درپی آه روزگار،بهاری رادر پستوی خاطراتش نوید می دهد …….
درانتظار جوانه های سبزش خواهم نشست … می دانم که روزی خواهد آمد
::
::
برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید
از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید
::
::
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
::
::
قدم هایت بوسهگاه چشمهایمان ای گل نرگس
جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور میپیوست
::
::
مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زندهام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم
::
::
مهدی جان! به روسیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی و گنهکارند
قلبمان را ببین که هر روز، صبح و شام تو را میخوانند . . .
::
::
هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی … و این پایان خوب انتظار است
::
::
عزیز دیدنت را بهانه بسیار داریم اما بها نه
کلاس اول خواندیم ” آن مرد در باران آمد ” …
اکنون می فهمیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد …
اللهم عجل لولیک الفرج